امیرعلی ۱۲ ساله از همان سالهای اول کودکی پشتِ هم ضربه خورد. پدر و مادر از هم جدا شدند و بعد پدر در تصادف از دنیا رفت. مادر ازدواج کرد و اکنون تنها پناه امیرعلی، مادربزرگ آرام اوست. با هم در خانهای اجارهای و قدیمی زندگی میکنند. پسری با نگاهی که هنوز دنبال دلگرمی است… کاش دستهای مهربانی باشند که به او بگویند: «تنها نیستی، امیرعلی جان.»